ارزیابی کارایی قارچکش آزوکسی استروبین + دیفنوکونازول SC 32.5 (سفیر® و دیفوروبین®) علیه Golovinomyces cichoracearum ، عامل بیماری سفیدک پودری خیار
نویسندگان
1مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
2موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
چکیده
بیماری سفیدک پودری با عامل Golovinomyces cichoracearum یکی از بیماریهای مهم خیار در کشتهای مزرعه و گلخانه است که خسارت کمی و کیفی قابل توجهی را به این محصول در اکثر مناطق ایران وارد میکند. با استفاده بموقع از قارچکشهای موثر میتوان از بروز خسارت اقتصادی این بیماری پیشگیری کرد. بمنظور بررسی اثر قارچکش آزوکسی استروبین 20% + دیفنوکونازول 5/12% با نامهای تجاری سفیر® SC 32.5و دیفوروبین® SC 32.5 در پیشگیری از بیماری سفیدک پودری خیار آزمایشاتی در استان-های البرز، تهران و خوزستان اجرا شد. آزمایشات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و چهار تکرار در شرایط گلخانه کشت شد. تیمارها شامل سفیر با دوزهای 5/0، 6/0 و 75/0 درهزار (دوزهای درخواستی شرکت متقاضی)، دیفوروبین با دوزهای 5/0، 75/0 و 1 درهزار (دوزهای درخواستی شرکت متقاضی)، تتراکونازول (دومارک® EC 10%) 4/0 درهزار به عنوان قارچکش آلی مرجع و بیکربنات پتاسیم SP 85% (کالیبان) 5 درهزار به عنوان قارچکش معدنی مرجع و نیز شاهد بدون محلولپاشی بودند. محلولپاشی کرت-های آزمایشی با تیمارها با مشاهده اولین علائم بیماری آغاز و با فاصله 10-5 روز ادامه یافت. ارزیابی کرتهای آزمایشی قبل از هر نوبت محلولپاشی و 14 روز بعد از آخرین محلولپاشی به طریق هورسفال و بارات انجام شد. شدت بیماری برای هر بوته انتخابی با استفاده از میانه کلاسها تعیین و سطح زیر منحنی پیشرفت شدت بیماری برای هر کرت محاسبه شد. دادههای کرتهای آزمایشی در هر نوبت ارزیابی و نیز مقادیر مساحت زیر منحنی پیشرفت بیماری تجزیه واریانس مرکب و به دلیل معنیدار بودن تقابل مکان و تیمار تجزیه واریانس هر مکان آزمایش به صورت جدا نیز انجام شد. میانگینها بهطریق آزمون چند دامنهای دانکن مقایسه شدند. مقایسه اثربخشی تیمارها بر اساس مساحت زیر منحنی پیشرفت بیماری نشان داد که قارچکش سفیر با دوز 75/0درهزار، قارچکش دیفوروبین با دوزهای 75/0 و 1 درهزار و قارچکش دومارک با دوز 4/0 درهزار به عنوان قارچکش مرجع آلی حدود 90 درصد سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری را نسبت به شاهد بدون محلولپاشی کاهش داده و در پایینترین گروه آماری قرار گرفتند. همین مقایسه نشان داد که دوز 5/0 درهزار قارچکشهای دیفوروبین و سفیر با کمترین تاثیر در بین تیمارهای هدف بیش از 70 درصد اثربخشی داشتند. همچنین قارچکش کالیبان با دوز 5 درهزار به عنوان قارچکش مرجع معدنی با بیش از 50 درصد کاهش سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری کمتربن تاثیر را در بین تیمارهای آزمایش داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که دوز 75/0 درهزار قارچکشهای سفیر و دیفوروبین مناسبترین دوز برای ثبت و توصیه این دو قارچکش برای فاصله سمپاشی 7 تا 14 روز است.
کلیدواژه ها
موضوعات
Title
Evaluation of the efficacy of azoxystrobin + difenoconazole SC 32.5% (Safir® and Diforobin®) fungicide against Golovinomyces cichoracearum, causal agent of cucumber powdery mildew disease
Authors
Laleh Dehghan, Hossein Azimi, Darioush Shahriyari, Ali Akbar Hassani, Najibeh Mohamadi-Rahnema
Abstract
Powdery mildew disease caused by Golovinomyces cichoracearum is one of the most important diseases of cucumber that cause quality and quantity damage in many parts of Iran. With regular and proper use of appropriate and effective fungicides can be significantly reduced as much as economic losses due to this disease. To study the efficacy of new fungicide, azoxystrobin + difenoconazole (Safir® SC 32.5% and Diforobin SC 32.5%) in controlling cucumber powdery mildew disease, experiments were carried out in Alborz, Tehran, and Khuzestan provinces in a Randomized Complete Block Design (RCBD) with 9 treatments and 4 replications under glasshouse conditions. Treatments included 0.5, 0.6 and 0.75 ml/L-1 of Safir®, 0.5, 0.75 and 1 ml/L-1 of Diforobin and tetraconazol (Domark® EC 10%) 0.4 ml/L-1, bicarbonate potassium (Kaliban® SL 85%) 5 gL-1 along with control without any spraying. Foliar applications of fungicides started once after early symptoms appearance and followed up at 5-14 days intervals. The results were expressed before each spraying and 14 days after last spraying as the disease severity index (DSI). Disease severity was classified from 0-7 using the Horsfall and Barrat scale. Mid-point of disease severity calculated using the Horsfall and Barrat scale for each plant. Development of the Area Under the Disease Progressive Curve (AUDPC) calculated by using all samplings data at disease cycle period. All samplings data, AUDPC were analyzed by SAS software and means compared using Duncan multiple range tests (P = 5%). As the analysis of variance (ANOVA) indicated significant difference resulted from interaction between fungicide treatments and location, so the analysis of variance (ANOVA) made for each location as a separate case too. The efficacy comparisons revealed that Safir® 0.75 ml/L-1, Diforobin® 0.75 and 1 ml/L-1 and Domark® 0.4 ml/L-1 as a standard treatment had the same effects due to statistical points and decreased the Area Under the Disease Curve by the 90% compared to unsprayed check treatment. These comparisions also showed that the fungicides Safir® and Diforobin® at the rate of 0.5 ml/L-1 had more than 70% efficacy. The Kaliban® 5 g/L-1 as a mineral standard fungicide decreased the AUDPC more than 50% compared to unsprayed check treatment had the lowest efficacy amoung treatments. Based on the results gained from this research, the fungicides Safir® and Diforobin® may be recommended to be used for registration at 0.75 ml/L-1 for 7 to 14-days intervals.
Keywords
Chemical control, Powdery mildew, Cucurbit, SidlyTop, kresoxim methyl