واکنش تابعی ویژه ی مرحله ای کفشدوزک Stethorus gilvifrons و سن شکارگر Orius albidipennis با تغذیه از Tetranychus urticae در شرایط آزمایشگاهی
کد مقاله : 1035-23IPPC
نویسندگان
1بلوار 29 بهمن- دانشگاه تبریز- دانشکده کشاورزی- گروه گیاهپزشکی
2گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز ، ایران
3تبریز-دانشگاه تبریز-دانشکده کشاورزی-گروه گیاهپزشکی
4گروه اطلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
چکیده
کنه تارتن دونقطه ای Tetranychus urticae Koch یکی از مهمترین آفات اقتصادی است که به طیف وسیعی از محصولات زراعی، باغی و گیاهان زینتی در سراسر دنیا خسارت وارد می کند. کفشدوزک (Stethorus gilvifrons (Mulsant و سن شکارگر Orius albidipennis Rueter دو شکارگر مهم کنه های تارتن در ایران هستند. واکنش تابعی مراحل مختلف کفشدوزک Stethorus gilvifrons و سن شکارگر Orius albidipennis به تخم، پروتونمف و افراد ماده T. urticae تحت شرایط آزمایشگاهی (1± 27 درجه سانتیگراد، %5± 65 رطوبت نسبی و فتوپریود 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) ارزیابی شدند. نوع واکنش تابعی هر شکارگر توسط مدل رگرسیون لجستیک تعیین شد. از مدل راجرز برای تخمین ضریب حمله (a) و زمان دستیابی (Th) استفاده گردید. نتایج نشان داد که واکنش تابعی مراحل مختلف دو شکارگر روی تخم های کنه دو نقطه ای از نوع سوم و روی پروتونمف ها و افراد ماده این کنه از نوع دوم بودند. کوتاهترین زمان دستیابی (Th) تمام مراحل هر دو شکارگر روی تخم های کنه و سپس به ترتیب روی پروتونمف ها و افراد ماده کنه مشاهده شدند. بالاترین و پایین ترین نرخ حمله (a) کفشدوزک S. gilvifrons و سن شکارگر O. albidipennis به ترتیب توسط افراد کامل و نوزادان سن اول آنها مشاهده گردید. حداکثر نرخ حمله (T/Th) در افراد ماده هر دو شکارگر مشاهده گردید که روی تخم، پروتونمف و افراد ماده کنه دو نقطه ای به ترتیب 153.5، 114.4 و 76.07 برای S. gilvifrons و 134.1، 91 و 55.3 برای O. albidipennis تخمین زده شدند. نرخ حمله به طور میانگین در افراد ماده S. gilvifrons روی تخم، پوره سن اول و افراد ماده کنه دو نقطه ای به ترتیب 2.12، 3.06 و 6.74 برابر لارو سن اول آن همچنین در افراد ماده O. albidipennis به ترتیب 2.43، 5.24 و 12.14 برابر پوره سن اول آن بود. زمان دستیابی (Th) افراد کامل S. gilvifrons روی هر مرحله رشدی کنه دو نقطه ای کوتاهتر از زمان دستیابی در افراد کامل سن شکارگر O. albidipennis بود. نتایج همچنین نشان داد که S. gilvifrons و O. albidipennis بطور کلی از تخم های T. urticae به مقدار بیشتری نسبت به پوره ها و افراد ماده شکار تغذیه کردند. طبق نتایج بدست آمده، هر دو شکارگر کارایی مناسب روی مراحل مختلف T. urticae نشان دادند، گرچه کفشدوزک S. gilvifrons به دلیل نرخ مصرف بیشتر، زمان دستیابی کوتاهتر و نرخ حمله بالاتر موثرتر از سن شکارگر O. albidipennis در شرایط آزمایشگاهی بود.
کلیدواژه ها
موضوعات
Title
Stage-specific functional response of Stethorus gilvifrons (Col., Coccinellidae) and Orius albidipennis (Hem., Anthocoridae) on Tetranychus urticae in laboratory conditions
Authors
Masoud Taghizadeh, Karim Haddad Irani-Nejad, Shahzad Iranipour, Mohammad Moghaddam
Abstract
The two-spotted spider mite, Tetranychus urticae Koch, is one of the most economically important pests on a wide range of crops around the world. The ladybird Stethorus gilvifrons (Mulsant) (Col., Coccinellidae) and the bug Orius albidipennis Rueter (Hem., Anthocoridae) are two important acarophagous predators in Iran. Functional response of different stages of Stethorus gilvifrons and Orius albidipennis to eggs, protonymphs and females of T. urticae were evaluated under laboratory conditions (27±1°C, 65±5% RH and 16L/8D h photoperiod). Functional response type was determined by a logistic regression model. The Rogers model was used to estimate searching efficiency (a) and handling time (Th). The results indicated that the functional response of different stages of two predators were type III on T. urticae eggs and type II on T. urticae prototonymph and females. The shortest handling time (Th) of all stages of both predators were observed on eggs followed by protonymphs and females of T. urticae. The highest and the lowest attack rate (a) of S. gilvifrons and O. albidipennis were observed by adults, first instar nymph and larvae respectively. The maximum attack rate (T/Th) was observed by females of both predators that estimated to be 153.5, 114.4 and 76.07 on egg, protonymph and female of T. urticae for S. gilvifrons, and 134.1, 91 and 55.3 for O. albidipennis respectively. The mean attack rate of S. gilvifrons females were 2.12, 3.06 and 6.74 times as much as the first instar larvae and that of the O. albidipennis females were 2.43, 5.24 and 12.14 times as much as the first instar nymphs by feeding on egg, protonymph and female T. urticae, respectively. The handling time (Th) of S. gilvifrons adults were shorter than that of O. albidipennis at all stages of the prey. The results also showed that both predators consumed more eggs than nymph or female of T. urticae. According to our results, both predators exhibited suitable efficacy on different stages of T. urticae, although S. gilvifrons was more effective than the other predator in laboratory conditions due to higher consumption rate, shorter handling time and higher searching efficiency.
Keywords
biological control, functional response, Predator, Two-spotted spider mite