بررسی اثر قارچ میکوریز آربوسکولار Glomus mosseae برخسارت زایی نماتد ریشه گرهی Meloidogyne javanica روی دو نوع پایه هلو

کد مقاله : 1444-23IPPC
نویسندگان
1شهرکرد،خیابان ملت،کوچه 45،پلاک 3
2گیاه پزشکی، کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
چکیده
هلو بانام علمی، Prunus persica متعلق به خانواده‌ی Rosaceae، جزء درختان میوه هسته‌دار است که به‌عنوان محصول دائمی در تأمین نیازهای غذایی و سلامت انسان به شمار می‌آید. این درختان باارزش همه‌ساله مورد هجوم آفات و بیماری‌های مختلف ازجمله نماتدها قرار می‌گیرند و خسارت قابل‌توجهی به آن‌ها وارد می‌شود. نماتدهای ریشه گرهی.Meloidogyne spp که انگل درونی اجباری هستند؛ از مهم‌ترین عوامل محدودکننده در رشد محصولات کشاورزی بوده که انتشار جهانی و دامنه میزبانی وسیع، آن‌ها را در رده مهم‌ترین بیمارگرهای گیاهی قرارداده است. اثرات زیان‌آور سموم شیمیایی‌بر روی سلامت انسان، آلودگی‌های زیست‌محیطی و دلایل اقتصادی و مقاوم شدن نماتد به سموم و برخی ارقام و ناکارآمد بودن سایر روش‌ها، می‌توان استفاده از کنترل زیستی را جایگزین مناسبی برای کنترل نماتد ریشه گرهی قرارداد. دراین‌بین قارچ‌های میکوریز آربوسکولار با داشتن ویژگی‌های مفید (در رشد گیاهان و هم در کنترل بیمار گرها) می‌توانند گزینه‌ی مناسبی جهت کنترل نماتدها باشند. بدین منظور اثر قارچ Glomus mosseae را بر خسارت زایی نماتد Meloidogyne javanica و شاخص‌های رشدی و فیزیولوژیکی گیاه روی دو نوع پایه‌ی بذری هلندری وقلمه‌ای GF677به‌صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار در شرایط گلخانه‌ای ارزیابی شد. مایه تلقیح میکوریز و نماتد به ترتیب به نسبت 10 درصد وزنی و دو هزار تخم و لارو بر کیلوگرم بستر گیاه، استفاده شد. نتایج نشان داد که تیمار میکوریز بدون نماتد بیشترین شاخص رشدی را نسبت به شاهد داشت. تیمار مخلوط میکوریز و نماتد علاوه برکاهش گال زایی و نرخ تولیدمثل، با بهبود رشد منجر به جبران خسارت نماتد گردید. نتایج حاصل از استخراج فنل کل اختلاف معنی‌داری رابین تیمارها نشان داد. تیمار مخلوط میکوریز ونماتد، بیشترین میزان را نسبت به شاهد داشت. مقایسه‌ی تیمارها با یکدیگر نشاندهنده حضور مفید میکوریز در بهبود رشد، حفظ سلامت پایه‌ها و کاهش و جبران خسارت بود. همچنین با افزایش فنل کل منجر به مقاوم شدن پایه‌ها در برابر نماتد گردید. پایه‌ی بذری هلندری در مقایسه با پایه‌ی GF677 خسارت کمتری دید. یکی از دلایل آن اختلاف فیزیکی بین دو ریشه (رشد و مستقر شدن سریع‌تر ریشه و پراکندگی و افزایش سطح پایه‌ی بذری) بوده است.
کلیدواژه ها
موضوعات
 
Title
Effect of Arbuscular Mycorrhiza Fungus Glomus mosseae on Root Knot Nematode Meloidogyne javanica damaging on Two Peach Rootstocks
Authors
zahra afzoon, Ali Akbar Fadaei Tehrani
Abstract
The peach, Prunus persica scientific name belongs to the family Rosaceae except for the core fruit trees, which are regarded as permanent products in the supply of food and human health. These trees are subject to various diseases and infections each year, including nematodes, which can cause significant damage to them. Knot root nematodes Meloidogyne spp. and are intrinsic to the parasite, are one of the most important inhibitors of the growth of crop production, which global distribution, host domains make them one of the most important plant pathogens. The harmful effects of chemical pesticides on human health, environmental pollution and economic reasons, and the resistance of nematodes to toxins and some of the cultivars, and the inadequacy of other methods, the use of biological control can be a good alternative to control root knot nematodes. Meanwhile, Arbuscular Mycorrhizal fungi with good properties (in plant growth and in control of pathogens) can be a good option for controlling nematodes. For this purpose, the effect of fungus Glomus mosseae on damaging nematode Meloidogyne javanica, plant growth and physiological parameters of plant (chlorophyll, anthocyanin, total phenol) on 2 types of seedlings Helenderi and GF677 cuttings were studied in a completely randomized design with four treatments and five replications in greenhouse conditions. . Fungus and nematode inoculum were used as a 10% w/w of pot soil and 2000 second larvae, respectively. The results showed that, mycorrhiza without nematodes had the highest growth index compared to control. The mixing of mycorrhiza and nematode treatments in addition to the reduction of galling and reproductive rate, with improved growth resulted in compensating for nematode damage. The results of phenol extraction showed a significant difference between treatments. The mix of mycorrhiza and nematode was the highest in comparison to the control. Comparison of treatments with each other indicates the beneficial effects of mycorrhiza in improving growth, maintaining basal health and reducing and compensating for damage. Also, with increasing total phenol, the bases were resistant to nematodes. The seed base has less damage than the cutting base. One of the reasons for this is the physical difference between the two roots (the rapid growth and deployment of the root and the dispersion and increase the level of seed base).
Keywords
biological control, Arbuscular mycorrhiza, total phenol, Root knot nematode, Damage