سازگاری کنه‌ی شکارگر Phytoseiulus persimilis (Acari: Phytoseiidae) با غلظت‌های زیرکشنده‌ی کنه‌کش بایفنازیت در شرایط آزمایشگاهی

کد مقاله : 1712-23IPPC
نویسندگان
1گروه گیاهپزشکی دانشگاه یاسوج
2دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج
3گروه گیاهپزشکی- دانشکده کشاورزی- دانشگاه یاسوج
4دانشگاه یاسوج، خوابگاه دانشجویی خرداد
چکیده
کنه‌ی تارتن دولکه‌ای، Tetranychus urticae Koch، آفتی چندخوار و با دامنه‌ی میزبانی وسیع می‌باشد که هر ساله خسارت قابل توجهی به زیست‌بوم‌های مختلف کشاورزی وارد می‌آورد. تکیه‌ی بیش از حد به سموم شیمیایی در برنامه‌های مدیریتی این آفت عوارض جبران ناپذیر متعددی به دنبال داشته است که این مسأله لزوم توجه به راهکارهای جایگزین را آشکار می‌نماید. کنترل تلفیقی این آفت با استفاده از دشمنان طبیعی و سموم شیمیایی از جمله راهکارهایی است که می‌توان به‌منظور کاهش جمعیت آن مدنظر قرار داد. کنه‌ی شکارگر Phytoseiulus persimilis Athias-Henriot به عنوان یکی از مهم‌ترین دشمنان طبیعی کنه‌ی T. urticae در نقاط مختلف دنیا مطرح می‌باشد که با تغذیه از مراحل مختلف رشدی این آفت تأثیر قابل توجهی در کاهش جمعیت آن دارد. در پژوهش حاضر اثرات زیرکشندگی (LC10 = 21، LC20 = 52 و LC30 = 100 پی‌پی‌ام) کنه‌کش بایفنازیت (فلورامایت® سوسپانسیون غلیظ 24%) روی پارامترهای زیستی این کنه‌ی شکارگر در 2 نسل متوالی و در شرایط آزمایشگاهی با دمای 1 ± 25 درجه‌ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره‌ی نوری 16 ساعت روشنایی مورد مطالعه قرار گرفت. در آنالیز داده‌های به دست آمده از تئوری جدول زندگی دوجنسی ویژه‌ی سن- مرحله‌ی رشدی استفاده گردید. طول دوره‌ی تخم‌ریزی کنه‌های بالغ تیمار شده تحت تأثیر غلظت‌های زیرکشنده‌ی مورد مطالعه قرار نگرفت. تیمارهای مختلف مورد مطالعه، باروری کل افراد بالغ تیمار شده را نیز تحت تأثیر خود قرار ندادند (شاهد = 91/2 ± 93/103، LC10 =21/2 ± 83/103، LC20 =99/2 ± 98/102 و LC30 =57/2 ± 27/100 تخم). یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که غلظت‌های مختلف زیرکشنده‌ی کنه‌کش بایفنازیت اثرات معنی‌داری بر پارامترهای زیستی نتاج ماده‌های تیمار شده نیز نداشتند. بر همین اساس، طول دوره‌ی پیش از بلوغ در تیمار شاهد و غلظت‌های زیرکشنده‌ی LC10، LC20 و LC30 به‌ترتیب برابر با 09/0 ± 04/5، 10/0 ± 14/5، 12/0 ± 30/5 و 15/0 ±33/5 روز به‌دست آمد. نرخ خالص تولید مثل (R0) کنه‌ی شکارگر P. persimils نیز تحت تأثیر تیمارهای مختلف مورد مطالعه قرار نگرفت و مقادیر محاسبه‌ شده‌ی آن در تیمار شاهد و غلظت‌های مختلف زیرکشنده به‌ترتیب برابر با 858/2 ± 358/44، 150/3 ± 125/34، 961/2 ± 630/33 و 102/3 ± 491/33 (نتاج) محاسبه شد. علاوه بر این، غلظت‌های مختلف مورد مطالعه در پژوهش حاضر هیچ‌گونه اثرات منفی بر مقادیر محاسبه شده‌ی نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) این شکارگر نداشتند (شاهد = 012/0 ± 313/0، LC10 = 012/0 ± 307/0، LC20 = 010/0 ± 306/0 و LC30 = 011/0 ± 303/0 برروز). نتایج به‌دست آمده در پژوهش حاضر نشان داد که استفاده از غلظت‌های زیرکشنده‌ی کنه‌کش بایفنازیت اثرات منفی قابل توجهی بر ویژگی‌های زیستی کنه‌ی شکارگر P. persimilis نداشته و می‌توان در برنامه‌های مدیریتی کنه‌ی تارتن دولکه‌ای استفاده هم‌زمان از پتانسیل هر دو روش کنترلی را مدنظر قرار داد.
کلیدواژه ها
موضوعات
 
Title
Compatibility of predatory mite Phytoseiulus persimilis (Acari: Phytoseiidae) with sublethal concentrations of Bifenazate under laboratory conditions
Authors
Elham Rezaei, Amin Sedaratian-Jahromi, Mojtaba Ghane jahromi, mostafa haghani, Marzie Jahanbazi
Abstract
The two-spotted spider mite, Tetranychus urticae Koch, is a polyphagous pest with wide host plants range which causes severe damage in different agro-ecosystems annually. High reliance on chemical pesticides in management programs of this pest has resulted undesirable effects on non-target organisms and therefore, search for alternative methods are urgently needed. Integrated control using natural enemies and chemical pesticides is among the management strategies of this pest and its potential in suppression of population of T. urticae could be considered. The predatory mite Phytoseiulus persimilis Athias-Henriot is one the most important natural enemies of T. urticae worldwide and its feeding activity on different life stages of this pest has considerable role in decreasing population density of T. urticae. In the present study, sublethal effects (LC10 = 21, LC20 = 52 and LC30 = 100 ppm) of Bifenazate (Floramite® 24% SC) on the biological parameters of this predatory mite (two subsequent generations) was evaluated under laboratory conditions with 25 ± 1 ºC, relative humidity of 65 ± 5 % and a light period of 16 hour. Data analysis was performed using Age-stage two sex life table theory. Sublethal concentrations have no obvious effects on oviposition period of treated females. Total fecundity of treated female was not significantly affected by different treatments tested (control = 103.93 ± 2.91, LC10 = 103.83 ± 2.21, LC20 = 102.98 ± 2.99 and LC30 = 100.27 ± 2.57 egg). Furthermore, results obtained in the present study revealed that sublethal concentrations of Bifenazate had no significant effects on biological parameters of offspring form treated females. Accordingly, duration of pre-adult development at control and sublethal concentrations of LC10, LC20 and LC30 was 5.04 ± 0.09, 5.14 ± 0.10, 5.30 ± 0.12 and 5.33 ± 0.15 day, respectively. The net reproductive rate (R0) of P. persimilis was not significantly affected and recorded value for this parameter at control and above-mentioned concentrations was calculated as 44.36 ± 2.86, 34.13 ± 3.15, 33.63 ± 2.96 and 33.49 ± 3.10 (offspring), respectively. In addition, sublethal concentrations had no negative effects on the intrinsic rate of increase of this predatory mite (control = 0.313 ± 0.012, LC10 = 0.307 ± 0.012, LC20 = 0.306 ± 0.010 and LC30 = 0.303 ± 0.011 day-1). Our findings revealed that sublethal concentrations of Bifenazate had no negative effects on biological parameters of P. persimilis and hence, in management program of T. urticae potential of simultaneous application of these two control procedures should be noticed.
Keywords
Biological performance, biological control, Chemical control, Integrated management, intrinsic rate of increase